Harmony to the death هماهنگی تا مرگ

تمام توان خودت را خسته تر از این هستی ؟ باید کاری انجام بدهی ؟ باید یک کم خودت را خسته تر از دیروز انجام بدهی ؟ 

Powdered bones استخوان های پودر شده

هیچ چیز باور کردنی وجود ندارد

Ease of useراحتی کار

وقتی نمی خواستی به هر چیزی یا هر حالی ؟ 

1000 تا خوب نیست 1000000 بهتر1000 is not good, 1000000 is better.

امروز خواستم ؟ بنویسم ؟ واقعی نا امید کننده است ؟ نوشته هام ؟ 

Disruption of balance بهم خوردن تعادل

چه کار کنم ؟ خودم را بهتر درک کنم ؟ 

命の一滴قطره ای زندگی

می شود ،شاید چیزی را راه اندازی کنی ؟ 

The end of my own energy پایان انرژی خودم

به خدا من تمام شدم ؟ همین ؟ فقط احساس می کنم ؟ بی فایده کار می کنم ؟ آب در هاون می کوبیم ؟ 

بدون دانش فقط تایپ No knowledge, just typing.

بیش تر از این نمی شود ؟ ادامه داد ؟ ببین این دیگر چه نوع زندگی هست ؟ زندگی به سبک آدم های بیخیال چرا باید این همه وقت ؟ 24 ساعت 

The process of despair روند نا امیدی

تا این حد کار کردن اینجا سخت هست ؟ فوق العاده سخت هست ؟ نمی شود ؟ حس نکرده باشی ؟ هیچ بازدیدی نداری ؟ معجزه ای هم در کار نیست ؟ چطوری می شود ؟ پیشرفت کرد؟ یک کتاب نخواندم ؟ می خواهم ؟ چیزی بنویسم ؟ فقط منتظر باشی ؟ شاید ؟ 

Position موقعیت

وقتی مقاومت در مورد ؟ یک چیزی تمام می شود ؟ هنوز فکر می کنم ؟ دست از سر خودم بر نمی دارم ؟ یعنی واقعیت ندارد ؟