دعوا بر سر نان ، کبوتر و کلاغ (ٍقصه کارتونی )
کارتون
Once upon a time
کلاغ در آسمان به دنبال غذا می گشت .
ناگهان تکه نانی را دید . پس فرود آمد . درست همان لحظه که کلاغ می خواست .
نان را بردارد . یک گنجشک هم رسید . هم زمان گنجک و کلاغ به نان رسیدند .
کلاغ
جسه بزرگتری داشت . پس می توانست . این نان را صاحب شود . ولی وقتی نان را
برداشت . خیلی سریع گنجشک هم با سرعت آن طرف آن را گرفت . کلاغ شروع به
پرواز کرد . ولی گنجشک هم همراه او پرواز می کرد . در حالی که یک طرف نان
را گرفته بود .
بعضی از مواقع با یک حرکت ، می خواستند . نان را از نوک دیگری تصاحب کنند . ولی هیچ کدام دست بردار نبود .
کلاغ حرف نامفهومی به گنجشک زد نن صص نن صص .
گنجشک هم چچ یی .
دو نفری فرود آمدند .
کلاغ شروع به نصف کردن نان کرد .
کنجشک : این چه نصف ، نصفی است . درست نصفش کن
کلاغ : بیا درست از وسطش نصف می کنم .
کلاغ می خواست تکه بزرگتر ، تکه کوچکتر نصف کند . گنجشک اجازه نداد .
هر کدام نصف ، نصف از نان سهم بردند .
کلاغ تا به آن روز فکر می کرد . قدرتش از گنجشک بیشتر است . ولی نه از هر گنجشکی .