قصه کارتونی

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Daily practice» ثبت شده است

شانس پایین پیش افتادن در امتیاز شروع و ادامه کار و نگاه به هر چیزی می خواستی . باید یکم زودتر از گذشته بنویسی . این برچست بندارد . مطمئن هستی . یعنی بدون برچسب و تگ کردن یعنی امکان ندارد . بنویسم . چرا؟ بدون برچست بنویسم . یعنی امکان ندارد . یک طوری بی افتد . پیش من یعنی مطمئن نیستم . کاری شما دوست داری . یک نفر دیگر خیلی بهتر از شما دارد . انجام می دهد . و . شما هیچ چیز را به کار نبرده ای . فکر می کنی . یعنی این واقعی ...به خاطر چه واقعیتی باید . فکر می کردم . شما را از این واقعیت به خاطر خودم نبوده است . توان نوشتن را ندارم . به خاطر سخت بودن نوشتن . فکر می کنم . شما چطوری کار می کنید . من دوست دارم . بدانم . دیگران خودشان را چطوری قانع می کنند . امروز یک شاهکار یا می شینم . تا آخر شب کارهای یک عمر از آن ترس داشته ام را می نویسم . بعد شروع می کنم . به انجام دادن 3 تا از این کارها اگر عاقلانه و به کسی آزاری نمی رساند . به کسی زور نمی گویم . کاری به کار کسی ندارم . کاری برای شاد کردن دیگران نقاشی برای دیگران یا هرگز به فکر شاد کردن . کسی نبوده ام . خودم را تحول بدهم . دگر گون کنم . هر چیزی را می خواسته ام . انتظارات بالا از خودم فکرش را نمی کنم . هیچ چیز برای انجام دادن نداری . وقتی متفاوت تر از این باشی فکر می کنی . دیگران بیشتر از تو می فهمند . ساختار فکر چطوری وقتی ایده ای ندارید . چطوری یک خلاقیت انجام می دهید . چطوری خودتان را با محیط جدید آشنا می کنید .شما آدم با حالی نیستی . باید خودت را از این آدم ها جدا می کرده ای . چرا این حد با همه در حال نبرد هستی . به خاطر خودم باید کارهایم را به طور خوبی انجام می دادم . باید با همه چیز دعوا کنم . حتی آشیا باید اینطوری باشد . حالا به غیر از این یک مورد . مورد شانس دارم . باید خودم را تغییر دهم . باید طوری فکری به حال خودم کنم . اگر من باشم . اینطوری می توانم . خودم را از بقیه جدا کنم . نه این خیلی الان به دیگران وصل هستم . با همه در حال نبرد هستم . چرا هیچ وقت با دیگران یا با کارهام . این دیگران افراد نیستند . با کارهام کنار نمی آیم . نمی خواهم . کارم را درست حسابی انجام بدهم . شانس می آورم . این صفحات را به خوبی انجام می دهم . شما فکرش را نمی کنی . شاید من یک هوش را از بین بردم . یعنی یک هوش را بین بردم . یعنی خودم را بردم . کسی سالها نتوانسته روی یک موضوع متمرکز کار کند . هیچ بردی داشته باشد . از این به بعد هم نمی تواند . کارهای خوبی را انجام دهد . اینطوری فکر نکن . اینطوری فقط داری . خودت را شکست می دهی . یعنی از عهده شکست دادن خودت بر نمیایی . خودت را از دست خواهی داد . یعنی هر چقدر می خواهی . از خودت چیزی را مخفی کنی . یعنی آدم . دروغ گو ترین آدم باشی . می توانی . به خودت دروغ های بگویی . خودت را از کار کردن . بگذاری کنار فکر می کنی . خیلی کار می کنی . در حالی دائم در حال ورزش کردن یا کارهای دیگر بوده ای . دائم در حال وقت تلف کردن بوده ای . در حالی هیچ پس اندازی نداری برای گذران روزهای سخت باید با خودت کنار بیایی این من نیستم . می خواهم . خودم را قانع کنم . به روزهای بهتری بر گردم . این صفحه نمی تواند . به من کمک کند . برای چی باید بیشتر از این کار کنم . هر قدر کار کنم . دائم در حال شکست های بیشتری خواهم . بود . یعنی هر چی کار کنی . باز می خواهی . خودت را سر جای خودت تصور کنی . وقتی هیچ درآمدی نداری . باید چه کار کنی . باید بیشتر از قبل تلاش کنم .هر چقدر تلاش می کنم . باز هم دوباره و دوباره خودم را جای تصور می کنم . هنوز اینجا نشسته ام . سخت تر خسته تر از گذشته هیچ راهی ندارم . به جز این قضیه من دارم . خودم را گول می زنم .بیشتر و بیشتر دارم . کار می کنم . اما هیچ باری به درد نخور ترین مسخره ترین حالتی تصورش را کنی . اینطوری می شد . تشخیص داد . به خاطر خودم هم شده است . اینطوی نمی توانم . راه دقیق تری به دست بیاورم . به خاطر هر چیزی که هستی باید خودت را از این موقعیت در بیاوری . من نمی خواستم . اما یک طوری شده است . نمی خواستم . اینطوری باشد . یعنی نمیشه کاری انجام داد . هر طوری می خواهم باز هم دوباره و دوباره به جای اولم بر می گردم . 

Low chance of getting ahead in the score Start and continue working and looking at anything you wanted. You should write a little earlier than before. This doesn't have a tag. Are you sure. That means without labels and tags, it's not possible. Write. Why? Write without a tag. That means it's not possible. It somehow falls apart. I mean I'm not sure. Something you like. Someone else does it much better than you. And. You haven't used anything. You think. That means this is real... Why should I. I thought. You weren't aware of this fact because of me. I can't write. Because writing is hard. I think. How do you work? I would like. To know. How do others convince themselves. Today I will write a masterpiece. I will sit down until late at night to write the things I've been afraid of for a lifetime. Then I'll start. By doing these 3 things if it is wise and does not hurt anyone. I do not force anyone. I have no business doing anything. I have never thought about making others happy, painting for others or making others happy. I have never been anyone. I want to transform myself. I want to change. I want everything. I do not think about high expectations of myself. You have nothing to do. When you are different, you think. Others understand more than you. How do you structure your thoughts when you have no ideas. How do you do something creative? How do you familiarize yourself with a new environment? You are not a good person. You should have separated yourself from these people. Why are you fighting so much with everyone? For my own sake, I should have done my work well. I should have fought with everything. Even things should be like this. Now, apart from this one thing. I have a chance. I have to change myself. I have to think about myself in a way. If I were me. I could. Separate myself from others. No, I'm so connected to others right now. I'm fighting with everyone. Why do I never get along with others or with my work? These others are not people. I don't get along with my work. I don't want to. Do my job properly. I'm lucky. I'm doing these pages well. You don't think about it. Maybe I destroyed an intelligence. That is, I destroyed an intelligence. That is, I defeated myself. No one has been able to work on a focused subject for years. Has any victory. From now on, they won't be able to. Do good things. Don't think like that. That is, you're just. You're defeating yourself. That is, you can't handle defeating yourself. You'll lose yourself. That is, no matter how much you want to. Hide something from yourself. That is, you're a person. Be the most lying person. You can. Tell yourself lies. Stop thinking about yourself. You work too much. While you've been exercising or doing other things. You've been wasting time all the time. While you have no savings to get through the hard days, you have to deal with yourself. This is not me. I want to. Convince myself. To go back to better days. This page can't. Help me. Why should I work more? No matter how much I work. I will always fail more. That is, no matter what you do. You still want to. Imagine yourself in your place. When you have no income. What should you do? I have to try harder than before. No matter how hard I try. I still imagine myself in your place again and again. I'm still sitting here. Harder, more tired than before. I have no choice. Except for this, I have. I deceive myself. I have more and more. I work. But never imagine the most useless, most ridiculous situation. It would be like this. He recognized. It happened because of me too. I can't. Find a more accurate way. For whatever you are, you have to get yourself out of this situation. I didn't want to. But it happened somehow. I didn't want it to be like this. That means there's nothing you can do. No matter how much I try, I'll always end up back where I started.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۰۳ ، ۱۹:۳۴
امیر پی بردی نژاد