قصه کارتونی

بایگانی

ابر باران و ساختن گلخانه (قصه کارتونی )

يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۱۸ ق.ظ

قصه کارتونی
Once upon a time
ابر باران اسم یک گوسفند است ، اسم برادرش پشمک(کودک ) ، اسم دوستش شال گردن است ، اسم دوست تازه اش ابر آتش است ، تیز دندان هم یک گرگ است .
ابر باران و ابر آتش برای خرید بیرون رفته بودند . شال گردن هم پشمک در خانه مشغول درست کردن یک باغچه بودند .
ابر باران قصد داشت ، برای باغچه ای که پشمک و شال گردن می خواست درست کنند . چند نهال بگیرید . ولی وسائلی باید می خرید . تا هوای این باغچه کمی گرم بماند در این فصل هوا کمی سرد می شد .
ابر آتش هم در این این کار به ابر باران کمک می کرد . ابر آتش و ابر باران وسائل را برای شال گردن آوردن ، شال گردن تجربه درست کردن چندین گلخانه را داشت .
بعد از 2 روز کار تمام شد .
همه به آنها کمک کردند . ولی وقتی کار تمام شد . صدای زوزه تیز دندان به گوش می رسید .
ابر باران نگاهی به شال گردن انداخت فکری به حال تیز دندان کردی ،
شال گردن : چه فکری ؟
ابر باران : یعنی می گم ، اینقدر محکم است . تیز دندان نتواند وارد این محل شود .
شال گردن : تیز دندان که گیاه خوار نیست .
ابر باران : پس ما چی هستیم .
شال گردن : فکر اونجا رو نکردم .
پس مجبور شدند ، دور گلخانه یک حصار خیلی بلند درست کنند .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۵
امیر پی بردی نژاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی